نتایج جستجو برای عبارت :

چطور به خواسته هایمان برسیم؟

چطور به خواسته هایمان برسیم؟
راز رسیدن به موفقیت این است که با خود واقعی‌تان در ارتباط باشید و در عین حال، خواسته های بیشتری داشته باشید. برای رسیدن به موفقیت، فقط شاد بودن کافی نیست، بلکه باید سطح توقعات خودتان را نیز بالا ببرید. اگر واقعاً چیزی را بخواهید، می‌توانید به آن برسید. افرادی که به خواسته های خودشان نمی‌رسند، حتماً خواسته های خودشان را تا به حال با خودشان مطرح نکرده‌اند. شاید آن‌ها گاهی چیزی را خواسته باشند ولی واقعاً از ته د
حکومت هدایت اراده های عمومی و تطبیق آنها با خواسته های الهی است. خواسته های الهی همان خواسته های مردمی است و خواسته های مردم نیز همان خواسته های الهی است. البته منظور خواسته های ناروا و غیر فطری نیست بلکه خواسته های فطری بشر که اگر پیگیری شود کاملا منطبق بر خواسته های الهی است.
امام و رهبر الهی همان کسی است که این اتصال را بر قرار می نماید. اتصال و به هم رساندن اراده عمومی و خواسته های الهی. امام همان عامل اتصال بین زمین و آسمان است.(در دعای ندب
خیلیا رو دیدم که میخواند تیم بسازند خیلی هم انقلابی و پر شور فکر میکنند و به همه دری هم میزنند ولی به نتیجه نمیرسند.خودم هم قبلا سعی کردم ولی مشکلات زیاد بود بعضی وقتا مشکلات خارجی بود مثل تحریم و عدم امکان عرضه محصول به بیرون از کشور بعضی وقتا مشکل یک مقدار داخلی تر بود مثل ایده هایی که دولت یا سازمان‌ها دست گذاشته بودند روش یا منافعشون رو به خطر مینداخت و بعضی وقتا مشکل داخلی تر بود یعنی داخل خود تیم و نمیشد کنار هم نگهشون داشت
یکم با خودم ف
⭕️در جنگ بین خواسته ها و باورها همواره باورها پیروز می شوند:
یعنی اگه شما خواسته ات اینه که پولدار بشی ولی باورت اینه که آدمای پولدار مغرورن، پولدار نمیشی!
اگه خواسته ات اینه که رژیم بگیری و لاغر شی ولی باورت اینه که رژیم گرفتن باعث بیماری میشه، لاغر نمیشی!
اگه خواسته ات اینه که تو شغلت موفق بشی ولی باورت اینه که آدمای موفق اون شغل، آدمای بدی هستن، تو موفق نمیشی!
✅باید باورهات و خواسته هات هم جهت باشن.
 بررسی کن ببین چه خواسته هایی داری و چه
اینطور نیست که من خیلی خمار اینترنت باشم و استخون‌درد گرفته باشم از نبودنش. فقط نمیدونم با زندگیم چیکار کنم. نمیدونم بعد یه روز طولانی که از دانشگا برمیگردم چطور خستگیمو در کنم. چطور با مامانم اینا تماس تصویری بگیرم. چطور جزوه و ویس دانلود کنم. چطور گوگل کنم که چرا سرامیکای کف اتاقمون بلند شدن و صدا میدن. 
و به طور کلی، بیشتر نگرانم که قراره چی بشه. قراره اینطوری بمونه؟
خوشحالی وقتی که بعد از چند وقت بالاخره به فکرت برسه با قلبت دوست بشی
ازش بپرسی چرا ناراحته
چرا رنج میکشه؟
 
میخواست چی بشه؟و ببینی میگه اگر چطور میشد خوشحال میشدم؟
اونوقت به خواسته هاش فکر کنی ببینی منطقی؟
یعنی واقعا اگر خواسته هاش براورده میشد تو خودت گارانتی میکنی که اخرش خوشحال میشد؟
 
وقتی یک سوال ازش پرسیدم و فهمید از چه چیزی ناراحته و فکر کردم مسلما چیزی که میخواد با واقعیت خیلی فرق داره به حرفم گوش داد
 
راستی یک کتاب پی دی اف خوانده ش
خلاصه روز بیست و دوم با استفاده از قدرت معجزه آسای شکرگزاری ، میتوانی کاری کنی که خواسته هات  پیش رویت ظاهر شوند. فهرست ده خواسته ای ✈️ را که آماده کرده ای، بردار. تک تک جملات و خواسته های فهرستت را بخوان و به مدت یک دقیقه تصور کن که همین الان به خواسته ات رسیده ای و تا جایی که میتونی حال و هوای شکرگزاری را احساس کن.☺️اگر دلت میخواهد سریع تر به خواسته هایت برسی، از امروز به بعد فهرست خواسته هایت را در کیفت بگذار و هر جا میروی آن را با خودت ببر.
قرار تامین خواسته به درخواست خواهان یا نماینده او صادر می گردد. در نتیجه درخواست کننده صدور قرار تامین خواسته باید نفع، سمت و اهلیت قانونی داشته باشد.خواسته باید قطعی و قابل مطالبه باشد و تحقق وجود آن موقوف به وقوع یا عدم وقوع حادثه‌ای در آینده نباشد. میزان خواسته باید معلوم یا عین معین باشد؛ یعنی خواسته باید مالی بوده و مستقیما قابل ارزیابی به پول باشد.
برخورد و نوع رفتار با بیمار افسرده یکی از عوامل تعیین کننده در بهبود و یا تداوم بیماری افسردگی می‌باشد. رفتار با افراد افسرده چگونه باید باشد؟ بیمار افسرده دوست دارد با دنیای خارج در ارتباط باشد، فعال باشد و مانند دیگر انسان‌ها شادی و لذت را تجربه کند. زمانی که با فردی افسرده در ارتباط هستید آن چه اهمیت دارد این است که بتوانید با زبان او صحبت کنید و دنیایش را درک کنید. او نیازمند کمک است، ولی توان بیان خواسته‌هایش را ندارد. ممکن است این س
برنامه گرامیداشت و بزرگداشت حاج قاسم سلیمانی بود و ما کمی به عشق ایشان  همراهی کردیم دوستان عزیز را
نیم ساعتیست که برگشته ام خانه، نماز را خوانده ام و منتظر چای هستم که مادر دم کرده است‌...
امروز اکثر همکارها اذیتم میکردند که تو یک جوری شده ای، من هم مبهوت که چه می گویند!لبخند میزدم و میگفتم چطور شده ام!!!
می گفتندنمیدانیم ولی حالت یک جوریست!پورابراهیم اگر عروسی ات دعوتمان نکنی فقط!
شُک  شده بودم!خجالت کشیدم!گفتم نکند که رنگ رخساره خبر می ده
چگونه شماره شبا حساب بانکی خود را در لحظه به دست آوریم؟ شاید تابحال زیاد پیش آمده که برای واریز وجه نقد به حسابتان از شما شماره شبا خواسته شده باشد. به ویژه برای واریز سود سهام عدالت، یارانه ها، واریز مبلغ از سمت یک سازمان رسمی به هر عنوانی مانند حقوق، بازگشت وجه و.. … دریافت شماره شبا چگونه اتفاق می افتد و در هر بانک چطور میتوان آن را بدست آورد
منبع : وبلاگ ایران سرور
چقد هوا خوبه...منکه فردا نوبت ارائه ی پروژه ای رو ندارم که انجام ندادم تایپش نکردم و تستش هم نکردم...شما چطور؟؟منکه اصلا معدلم وابسته به سه واحد پیشرفته ی فاکی نیست...شما چطور؟منکه نمیخوام شب زلزله بیاد اصلا قیامت شه تا صبح نرسه...شما چطور؟
اگر فقط ذره ی ترس در وجود تو باشد بازی زندگی را به بدترین شکل ممکن می بازی. بگذار کاملا روشن و دقیق بگویم. تمام افسردگی ها، و تمام اضطراب هایی که که داری و تمام عمل نکردن ها، و صرف نظر کردن از خواسته هایت ریشه در "ترس" دارد.
 
"ترس" احساسی سمی و نابود کننده
ترس بدتر از ویروس است، وقتی درون ذهنت باشد، عقل و شعورت را فاسد می کند و وقتی کنترل بدن و ذهنت را بدست گرفت؛ تو را به سمت نابودی می کشاند. قضیه ساده است، هر احساس و فکری همانند خودش را به سمت زندگ
سلام خدای مهربان ما!من باز کارم به شما افتاده که دارم صدایتان میکنم ، می‌دانم چقدر بد هستم! میدانم همین یک ماه پیشتر چطور هر صبح و هر شب اشک ریختم و ازتان خواهش کردم من را از آن بحران دربیاورید و شما که خواسته و اشک هایم را دیدید مثل همیشه آن را به من بخشیدید! ولی من دیگر یادم رفت.راستش برایم سخت است که رک به‌تان می‌گویم کاش راه فراری بود تا بگویم یادم نرفتید اما خودتان که می‌دانید من آن دختر کوچک بی معرفت شما هستم.چند روز گذشته حتی رویم نشد ب
۱: زندگی عجب داستان پیچیده ای داره. عجب ناگفته ها و ناپیدا شده ها! هر روز یه ایده ی جدید، یه تیوری جدید می یاد و یا اینکه بوده و تو تازه پیداش می کنی! اینکه چطور شد که ما این شدیم، رفتارهای ما چطور شکل گرفت! ما به عنوان ادمیزاد، از کجا امدیم و چطور شد که از مرز بی نهایت بد تا مرز بینهایت خوب متنوع شدیم! اصلن مرز خوب و بد چطور شکل گرفت؟ مردم جامعه را می سازند یا جامعه مردم را؟ کدومش اول اگاهانه اتفاق افتاد...زندگی عجب داستان پیچیده ای دارد. 

ادامه مط
زن مردی که به توافق میرسند وتصمیم میگیرند که طلاق بگیرند با در دست داشتن مدارک لازم برای ارائه به دادگاه برای اجرایی کردن طلاق باهم به دادگاه رفته واین مدارک را ارایه میدهند ودادخواست خود را اعلام میکنند این مدارک را در سایت چطور جستجو کنید

مدارک لازم برای درخواست طلاق توافقی

کارت ملی؛
شناسنامه؛
سند ازدواج (عقدنامه) زوجین.
زوجین باید هردو باهم با در دست داشتن مدارک فوق‫الذکر در تهران به دفتر خدمات قضایی و در شهرستان به واحدِ ثبت دادخواست
قانون جذب یکی از قوانین الهی است که از ابتدا جهان بوده است و تا انتها هم خواهد بود، کسانی که مراحل قانون جذب را بشناسد بسیار می‌توانند سریع‌تر از دیگران رشد کنند و به خواسته و اهداف خود برسند.
برای استفاده از این قانون نیاز است که ابتدا خود قانون را بشناسیم و بعد قدم‌به‌قدم با آن پیش برویم.
قانون جذب در یک نگاه
قانون جذب می‌گوید: که هر چیز مشابه خودش را دریافت می‌کند
چطوری از این قانون استفاده کنیم؟
برای آنکه بتوانیم از این قانون خیلی بهتر
خدا میدونه  چقدر روزهای پر استرسی را سپری می کنم، کاش هر چه سریعتر ازین پروپزال لعنتی دفاع کتم و تموم بشه. گاهی فکر میکنم منی که قراره کارشناس IT ساده و کارمند دون پایه باشم واقعا لزومی دارم مدرک دکترام رو داشته باشم یا نه؟ کار منو یه دیپلم که هیچ سیکل هم میتونه انجام بده، چقدر دردناکه بین خواسته هات و جایی که ایستادی دو دنیا فاصله افتاده باشه، دردناک تر از اون دیدن کسایی هست که با کمتر از یک اپسیلون از توان و قابلیت تو برای خودشون خدایی می کنن
بت من تو هستی
کسی رو بیشتر از تو اگر دوست داشتم آزادی از من سلبش کنی.
من آباد میشم اگر به دست تو ویران بشم.
دلم میخواد کفشهام رو دربیارم صدات رو بشنوم؛ کاش نوری ببینم...
از تو اگر غیر از تو خواسته باشم کم خواسته ام. قلبم رو پر از محبتت کن و خالی کن از هرچه غیر از خودت...من رو از منیت خالی کن. 
من آن توام، مرا به من باز مده 
* آیه 24 سوره قصص
 
خواسته شما از قبل از جانب خداوند بزرگ مهیا شده است.آن چیزی که شما آرزوی آن را دارید، استعدادش را خداوند در قلب شما گذاشته است.او از قبل ترفیع و جایگاه شما را مشخص کرده استبا ایمان بمانید مشکلی که حتی فکرش را نمیکردی پروردگار بزرگ به بهترین شکل حل خواهد کرد.
توی رویاهام، یک پسر داشتم بزرگش می‌کردم بهش درس شهادت می‌دادم بعد می‌شد سرباز رکاب حاج قاسم. حاجی بهش یاد می‌داد یک سرباز امام زمان چطور باید باشه؟ میگفتم پسرم هر چی سردار میگه گوش بده دل بده کم کسی نیست. حرفاشو بذار روی چشمات...
صبح بیدار شدم تا حالا اشکم بند نمیاد چطور باور کنم نبودنتو؟ چطور باور کنم رفتنو؟ چیزی جز شهادت حق شما نبود.
دارم رویاهایی که بافته بودم پنبه می‌کنم پسرم بی سردار موند
 
 
نمی دونم چطور اومدی تو زندگیم و چطور از زندگیم رفتی و کجا رفتی.امابودنت چنگ زدن به چیزی به نام زنده گی بودنبودنت چنگ زدن برای قبول نبودن و اینکه چطور زنده مانده ام و اما زنده ماندم و تو ارزشمندترین و رازآلودترین و دردآور ترین یادی که همیشه به احترامت سر خم می کنم. 
هارون گفت: «این حرف های مدرسه ای را بگذار. اگر خواسته ای داری می شنوم.» 
دعبل تأملی کرد و گفت: «بالاترین خواسته ام این است که موسی کاظم از بند رها شود و نزد خانواده اش بازگردد.» 
هارون جامش را به لب برد و شراب را مزه مزه کرد. «خدا می داند که من هم او را دوست دارم. دوست داشتن اهل بیت، فرض است. افسوس که مولایت سر سازگاری با ما را ندارد. دوست داشتم بزم امشب مان به افتخار او برپا شده بود و اینک کنارمان نشسته بود! وقتی ما را غاصب حق خودش می داند، با او بای
خداوندا دنیا بر کدامین محور برای من می چرخد؟خواسته های من و یا رفتارم؟ اگر محور چرخیدن دنیای تو خواسته های ماست که من تو را می خواهم و تو را برگزیدم.
و اگر رفتارم، که من شرمسار روی تو هستم و در این صورت کار خود را به رحمت تو واگذار می کنم.
خداوندا مرا لحظه به خویشتن وامگذار
امام حسن مهربان سلام
این نوشته ایست از علی اصغر که چندین سده بعد از شما به این دنیا رسیده
چند شب پیش سالروز تولد شما بود. همین
میخواهم در مورد همین "همین" بنویسم
جرقه ی این حرفها وقتی زده شد که یک توئییت خواندم، که میگفت کسی سال گذشته در روز میلاد شما از بی عائلگی دلگیر بوده و دوستش به او میگوید که بیاید و از شما بخواهد تا شما از خدا برایش بخواهید و حالا امسال همسری دارد و فرزندی در راه...
چی شد دقیقن که از زندگی من کمرنگ شدید؟ چی شد که اهل توسل نی
می‌فرمایند که:«تو فقط وقتی به خواسته‌های خانواده‌ت اهمیت میدی که خواسته‌های اونا در جهت خواسته‌های خودت باشه. در واقع تو چارچوب ذهنی‌ای که برای خودت ساختی، خانواده هیچ جایگاهی نداره، مگر این که به واسطه‌ش به خواسته‌های خودت برسی» بعد در ادامه می‌فرمایند که:«تو آدم خیلی قانعی هستی و من هیچ وقت ندیدم خواسته‌ی زیادی از خانواده‌ت داشته باشی.» و بعد از مطرح کردن چند تا موضوع دیگه ادامه می‌دهند:«تو هنوز هم بابت اون موضوع ناراحتی و حالت و
خواب دیدن اینکه مرتکب زنا شده اید یا یک امر به معروف دارید ، دلالت بر خواسته ها و خواسته های جنسی شما دارد که آرزوی ابراز آن را دارید. از طرف دیگر ، این نشان دهنده خیانت به ناخودآگاه شما است. ممکن است خود را در شرایطی گرفتار کنید که به نفع شما نباشد ، حتی ممکن است غیرقانونی باشد.
ادامه مطلب
من از اسمان تنها خواستم ببارد. بر مزرعه ای که مدتهاست در نگاهش ارزوی قطره های باران موج می زند.
من از مترسگ با کلاه زرد خواستم بیدار بماند. بر سر دانه های خواب آلود گندم که مدت هاست به خواب زندگی کردن رفته اند.
صدای آرام در گوشم زمزمه کرد، خودت چکار می کنی؟
بار دیگر به فکر فرو رفتم با مظمون این سوال که خواسته ام از خودم چیست؟
تو این سفر آخری که داشتم کارهایی رو کردم که قبلا فکرشون رو هم نمی کردم :دی
ولی درست تو اوج شادی و بزن و بکوب ی لحظه دلم می گرفت
خوشحال نشید
هیچم اینطور نبود که از این نوع شادی احساس سرخوردگی و پوچی بکنم
از این دلم می گرفت که چرا مردم کشور من نباید آزاد باشند برای همین شادیا و دلخوشیای کوچیک
چرا باید شادی رو تو جای دیگه ای جستجو کنند
چرا باید اینهمه عقده ای و سرکوب شده تربیت شده باشند/ باشیم
به قول پرویز پرستویی همه که امکانات فضانوردی ندارند
اون
آیا می‌دانید چگونه می‌توانیم ناراحتی و رنجش خودمان را در روابط بین فردی نشان دهیم؟
 
بسیاری از ما نمی‌دانیم هنگام ناراحتی چطور باید احساسات‌مان را نشان دهیم یا اجازه بدهیم دیگران احساسات واقعی خود را با ما در میان بگذارند.
اغلب وقتی از شنیدن کلامی یا انجام رفتاری می‌رنجیم یا شتاب‌زده و عجولانه داد و بیداد راه می‌اندازیم یا آنقدر سکوت می‌کنیم که حجم زیادی از ناراحتی، خشم و کینه در دلمان انباشته شود؛ تا جایی که دیگر هیچ روشی برای از بی
وقتی پا به این خوابگاه گذاشتم همینقدر دلم گرفته بود که حالا گرفته...حالا که آخرین شب بودنم در اینجاست...من چهارسال در این شهر فقط زندگی نکردم...من بزرگ شدم،تجربه کردم...آدم دیگری شدم...این روزهای آخر هرکجای شهر که پاگذاشتم یاد خاطرات بیشمارم می افتادم و تازه میفهمیدم که چقدرها در این شهر ریشه دوانده م...که سخت است اینکه این آدمها و این فضاها را بگذارم و بروم...و تازه بروم در شهر خودم که حس میکنم غریبه تر از این حرفها شده م با کافه ها و کتابفروشی ها
بسم الله 
متاسفانه در اکثر اوقات نیازمند همنشینی با کسانی بوده ام که در زمانی قبل از من میزیسته اند . جایشان در زندگی ام خیلی خالی بوده و هست و خب دلم برایشان بشدت تنگ می شود ! دلم خواسته خرما فروشی باشم یا خارکنی یا حصیر بافی در مدینه بشرط اینکه میتواستم علی علیه السلام را دوشادوش پیغمبر با حسن و حسینش ببینم. شاگرد ملاصدرا باشم، همرزم چمران و خب در این اواخر دوست دیوید فاستر والاس ! که البته هم دوره ای خودم بوده منتها در 2008 در کیلومترها آنسوتر
دیدین چطور کلی از زمستون گذشت،چطور این ترم تموم شد،دی که رفت یادم اومد چطور خودمو از کتاب خوندن عقب کشیده بودم،جز کتابای درسی دست به هیچ کتابی نزدم و راستش زیاد به خودم بابت امتحانا سختی ندادم هنوز نتیجه ی تنبلیام نیومده و نمیدونم چه کردم من هنوز امیددارم که اتفاق خوبی قراره بیوفته اما از تایمش اطلاعی ندارم،خیلی کارا انجام دادم،از دیدن ح.ه و آشنایی با م.آ و و ونوشتمشون ازم رمز نخواین من خجالت میکشم.
به زودی قراره استارت یه کتاب رو بزنم که حس
نگاهی به زندگی روزمره
خودتان بکنید. چه کارهایی را بدون فکر کردن انجام می‌دهید؟ اینکه صبحانه‌تان را
چطور بخورید، چطور بند کفشتان را ببندید، چطور قدم بردارید، چطور ماشین را روشن
کنید ، هنگامی که احساس خاصی به شما دست می‌دهد چه کار کنید، چطور با دوستانان و
همینطور غریبه‌ها مکالمه داشته باشید و ... . زندگی همه ما مملو از همچنین فعالیت‌هایی
است. این فعالیت‌های کوچک و به ظاهر ساده می‌توانند تاثیر شگرفی در زندگی‌مان داشته
باشند.
ادامه مطلب
گاهی اوقات با مشاهده ظلم هایی که به برخی بندگان در نهایت غربت و غریبی توسط عده ای روا میشود از خودم میپرسم چرا خدا کمکی نمیکنه بهش؟؟مثلا ی کودک ده ساله که مورد آزار و اذیت قرار میگیره.حتی فکر کردن بهش تمام ریشه آدم را تکون میده و قابل تحمل نیست.حتی شنیدنش.حال خدا چطور میتونه این صحنه رو ببینه و چیزی نگه؟چطور میتونه ببینه یکی از بنده هاش در نهایت مظلومیت مورد ظلم داره واقع میشه و کاری نمیکنه؟
اخیرا به این نتیجه رسیده ام که خداوند دلسوز نیست.بر
دیشب خوابم نمی برد و به گذشته فکر می کردم.انگار که اینهمه سالو پشت سر نذاشته باشیم، نزدیک بود.
به دوستای دوران کودکی فکر می کردم. دختر همسایه ی مادربزرگ، پسرخاله، دخترعمو. چقدر اون زمان بازی می کردیم.
اون روزای گرم تو کوچه های انزلی. امروز به شکل عجیبی مسیرامون خیلی از هم دور شده.
دختر همسایه ی مادربزرگ مونده تو شهر خودش ما تو شهر خودمون. پسرخاله دلش سنگ شده و صورتش صفحه ی گوشیش. دخترعمو هم ۸سالی میشه ندیدم.شکایت نیست، بیشتر تعجبه. اینهمه تغییر
چطور پیشرفت کنم ؟ شاید این سوالی باشه که مرتب از خودتون بپرسید .
جواب این سوال هم چیزی جز تلاش برای کسب مهارت های جدید  و امتحان کردن دانش و آموخته های قبلی هست . 
پس لطفا دست از آرزو کردن و ... بردارید و بچسبید به یاد گیری چیزای جدید . 
   درست است که من میدانم بچه ای که تب دارد را باید چطور تیمار کرد، یا اینکه چه غذایی برایش پخت، یا چطوری بغل اش کرد و یا حتی چطوری پوشکش را عوض کرد یا اگر پایش قرمز شد چطور خوبش کرد، اما در مورد بچه داری که چیزی بسیار فراتر از اینهاست هیچ چیز نمیدانم. که اگر میدانستم یک دمبل 1.5 کیلویی نمیدادم دست یومونچه ای که حوصله اش سر رفته تا با آن بازی کند.
سلام دوستان
میخوام شما رو به خوندن یک پست قاطی پاتی دعوت کنم.
قدیم ها من یک دفتری داشتم که اسمش رو گذاشته بودم دفتر آرزوها، اون موقع ها خیلی تو جو قانون جذب و مثبت اندیشی و مدیتیشن و یوگا و خود هیپنوتیزم و تلقینات مثبت بودم. خواسته هام رو تو اون دفتر مینوشتم، رنگی شون میکردم، جملات مثبت مینوشتم، چیزهایی که بهشون نیاز داشتم تا خریداری شون کنم ولی بابت شون پولی نداشتم و خلاصه تمام حس های مثبت و درد دل های دو نفره با خدا رو. 
امروز بعد چند سال داش
کابل شارژر که غلط خریدم رو اومدن در خونه تحویل گرفتن و بردن، دوسه متری که رد کردیم و نپیچیدیم با دویست سیصد متر دور زدن برگشتیم. ولی چطور میشه یه عمر رو برگشت؟
یه آجر اشتباهی وسط یک دیوار رو چطور میشه درآورد ؟
قاعده ی توبه ی مبدل السیئات بالحسناتی که دنباله ی اشتباه گذشته ی تو رو به حسنات مبدل کنه چیه!
چطور فردی رو پیدا کنم که دوست دارم؟اغلب افرادی که ازدواج نکردند یا در روابط خوبی نیستند معمولا میگن من چطور میتونم اون فردی رو پیدا کنم که مثل خودم باشه و چیزایی که دوست دارم توی اون رابطه اتفاق بیوفته؟برای رسیدن به چیز هایی که میخوایم باید نیروی جذابیت درونی مون رو بالا ببریم تا با آدم های بهتری در زندگیمون رو به رو بشیم و هم خودمون از زندگی با اون افراد لذت بیشتری ببریم و هم دیگران از بودن با ما لذت ببرند.این خودش یک لذت بزرگ هست که فرد بدون
چطور ندیدمت؟
این یه قدم مثبته؟
که‌متوجه حضورت اونم درست پشت سرم نشدم؟؟؟
چرا؟
الان میگی پشت سرت نشسته بودم...!
کی باورش‌میشه ندیدمت!
....
چرا درست وقتی تصمیم میگیری فراموشش کنی انقددد بهت نزدیک میشه که نتونی نادیده اش بگیری ؟؟؟چرا این شکلیه؟؟؟
من گناه دارم خدا...
چطور جذاب صحبت کنیم ؟ اول خسته کننده صحبت نکنیم!
چطور جذاب صحبت کنیم ؟ در مقاله پیشنین یعنی چرا خسته کننده صحبت می‌کنیم؟ به این موضوع پرداختیم که دلیل این موضوع چیست و البته ممکن است که خود ما نیز جزو این دسته از افراد باشیم که خسته کننده صحبت می‌کنیم و برای این که فن بیان خوبی داشته باشیم و جذاب  صحبت کنیم باید نکاتی را رعایت کنیم که در این مقاله به آن اشاره خواهیم کرد.
ادامه مطلب
چطور هیجان نامزدی را حفظ کنید؟
زناشویی

سایر خبرهای : زناشویی و همسرداری
: اشتراک گذاری
 
 
وقتی با اجازه خانواده ها با فردی که به او علاقه دارید و برای زندگی اینده انتخاب نموده اید نامزد می شوید تصور می کنید روز ابرها راه یم ریود و انقدر احساس خوب وهیجان انگیزی دارید که دوست دارید همواره آن را حفظ کنید.
ادامه مطلب
من استرس دارم. اعصابم خرده. همش دارم با خودم کلنجار میرم. چرا اینجوری شد؟ چرا اونجوری شد؟ باید این کارو کنم. باید به این نقطه برسم. چرا فلان چیزو ندارم و ... توی دلم دلشوره و توی سرم افکار مغشوش و آرزوهای نا تموم.
خودم رو تجسم می کنم وقتی به خواسته هام رسیدم... آرامش. سعادت. احساس رضایت از خود.
بعضی از چیزایی که الان دنبالشونم رو یکی از دوستام داره. دوستم بیشتر  از من دغدغه، استرس و آرزوهای جور و واجور داره. توی دلم بهش فحش میدم که خره! الان تو کلی چی
کاش میشد وقتی به دنیا میومدی یه فرم بهت میدادن میگفتن دو تا خواسته بگو. خب قطعا من میگفتم تولد در یکی از کشور های اسکاندیناوی اونوقت میتونستم وقتی بعد از ظهر برمیگردم خونه با این حال که آسمون پر از ابرهای سیاه هست و خورشید پشت این ابرها کاملا مخفیه کلید مینداختم و وارد خونه میشدم  در حالی که هیچکس خونه نیستپ.ن 1: این اتفاق سالی یکی دوبار میفته و هر بار که مواجه میشم باهاش قند تو دلم آب میشه
پ.ن 2: هنوز به خواسته دوم فکر نکردم
یادمه قبلا وقتی افزایش قیمت نان صورت می پذیرفت لااقل تا چند ماه نان ها با کیفیت تر و بزرگتر می شد و با گذشت زمان آب می رفتند. جالبه جدیدا برعکس شده. هم قیمت نان بالا می رود و هم اندازه و کیفیت نان کاهش می یابد. نمی دانم این همه خوشی هم زمان را چطور با هم داشته باشیم و از سرخوشی نمی ریم.
قیمت بنزین هم که اضافه شد. واقعا این ملت چطور باید این همه هزینه را تحمل کنند؟ چطور این همه هزینه ها را بالا برده اند ولی درآمدها نه تنها زیاد نشده است بلکه کاهش هم
به یک نکته پی بردم.
به اینکه من همانم که بودم.
خودم شکل خواسته های خودم را تغییر دادم.
خواسته هایم همان است که بود. و بر همان اساس.
و من شکلشان را تغییر دادم چون شکل زمان تغییر کرد.
و این از تیزهوشی من بود.
من خود را پشت زمان جا نگذاشتم.
من در هر عصر، به زبان همان عصر شاعری کردم.
هر عصر، می و جام و بزم خودش را داشت.
#نکته
یکی از مشکلاتی که معمولا در دعاوی حقوقی پیش می آید این است که خوانده (کسی که دعوی علیه او طرح شده است. به دادگاه فراخوانده می‌شود تا به دعوای خواهان پاسخ دهد) در طول مدت دادرسی خواسته (مال مورد دعوا) را به افراد دیگر منتقل می کند و یا بعضا اقدام به آسیب زدن به خواسته می کند. بنابراین قانون گذار در نظام حقوقی ایران برای جلوگیری از هرگونه تضییع حقوق خواهان (کسی که دعوایی را طرح می‌کند و از دادگاه می‌خواهد به امری رسیدگی کند)، راهکار قرار تامین خ
یکی از خصلت های بنیامین ناز کردن و لوس بودنش هست اونم بخاطر اینکه 
بچه آخر خانوادشونه، پیش پدر و مادرش خودشو لوس کرده گفته تو این شرایط نمی خوام برم ایران و می خوام با چنور بهم بزنم(اینا همش الکی گفته فقط خواسته واکنششون رو بسنجه)
اونا هم دعواش کردن گفتن زر نزن ، برو ایران با عروسمان برگرد (دقیقا تم حرف زدنشون عین منه برای همین بنیامین همیشه میگه تو چرا عین اینا صحبت می کنی خخخخخ)
بنده های خدا نمیدونن ترامپ چ سنگ بزرگی پای ما گذاشته و همینجوری
واقعا دلم میخواد بعد از صحبت‌هایی که قراره شنبه اتفاق بیفته یه پشتیبان روحی داشته باشم.کاش میشد چند ساعت دیگه کنارم باشه بعد بره (واسه همیشه؟) نه به خاطر اینکه چیزی بینمون پیش بیادا، نه. فقط واسه وداع پایانی.ولی خب از اونجایی که خواسته‌های من فقط روی کاغذ برای سامر چایلد مهم بوده و نه در عمل، امیدی به برآورده شدنش نیست.شاید من توقع زیادی دارم از کسی که دیگه تو زندگیش نیستم. هم؟
سلام 
من یه دختر ٢٣ ساله ام، میخواستم یه موردی رو مطرح کنم، راستش من واقعا هیچ دوست واقعی ای ندارم، کسانی که اطرافم هستن دوستم ندارن، مثلا توی دانشگاه یا محل کارم با کسی طرح دوستی میریزم، اما اکثرا علاقه قلبی بهم ندارن و دنبال هدف و خواسته ی خودشون از رابطه هستن و رابطه ی عمیقی بین مون نیست. 
حتی حاضر نیستن کوچیک ترین فداکاری ای برات بکنن در صورتی که من سعیم اینه که خیلی صاف و صادق و مهربون باشم و هم دردی کنم اما سریعا گارد میگیرن یا پز داشته ه
مدیتیشن اگر بصورت اصولی تمرین نشود هیچ نتیجه ای برایتان نخواهد داشت و شاید باعث شود احساس استرس و اضطراب تان بیشتر از قبل شود. بنابراین رعایت نکات مهم می تواند تمرین تان را به شدت اثربخش کند بطوری که بعد از 10 دقیقه مدیتیشن حالت روحی و جسمی تان تغییر می کند، و آرامش و شفافیت بیشتری را حس کنید.
مهم:
برای راحتی بیشتر، تمام مطالب را در دو عکس خلاصه کرده ام تا بتوانید به راحتی نکات مهم را دریافت کنید. به خاطر داشته باشید که تمرین مدیتیشن، تمرینی کا
اینکه میگن "شما عزمتون رو جزم کنید و تلاش کنید، اونوقت تمام کائنات بسیج میشن تا تو مسیر درست رسیدن به خواسته‌هات قرار بگیری و برسی بهشون" ؛ خواستم بگم دقیقاً زمانی‌که  اطمینان داشتم همه‌چی داره درست پیش میره و مشکلی نیست‌ و دارم به خواسته‌م میرسم همین کائنات زدن کار رو خراب کردن.
 
 
 
 
 
+به درجه‌ای از معرفت رسیدم که اگه همه‌چی خوب پیش بره نگران میشم.
به یک نکته پی بردم.
به اینکه من همانم که بودم.
خودم شکل خواسته های خودم را تغییر دادم.
خواسته هایم همان است که بود. و بر همان اساس.
و من شکلشان را تغییر دادم چون شکل زمان تغییر کرد.
و این از تیزهوشی من بود.
من خود را پشت زمان جا نگذاشتم.
من در هر عصر، به زبان همان عصر شاعری کردم.
هر عصر، می و جام و بزم خودش را داشت.
#نکته
فردا و پس‌فردا که بگذرد، چیزی از ماه مبارکش باقی نمی‌ماند. من می‌مانم و آرزوهای برباد رفته. همۀ اوقات فکریِ این خیالِ خامم که از فردایِ ماه رمضان، شروع می‌کنم به کارهایی که تویِ ماه مبارک از خدا خواسته‌ام موفقم بدارد در انجام دادن‌شان. 
آدمی همیشه در حال فریب‌دادن خودش است. اصلا تا خودت را نفریبی، نمی‌توانی دیگران را بفریبی. درست و حسابی که فکر کنی می‌بینی ماه رمضان، به‌ترین اوقاتی بوده که همان چیزهایی را که از خدا خواسته‌ای، شروع کن
آسانسور مسافربر چطور کار می‌کند؟
یک آسانسور حمل مسافر در حدود ۲۳۰۰ کیلوگرم وزن دارد این آسانسور حدود ۱۶۰۰ کیلو را حمل می‌کند. در یک ساختمان بلند، آسانسور ماشین‌آلات مورد نیاز را بالا و پائین می‌برد که وزنش ۱۴۰۰ کیلو یا بیشترمی‌باشد.
ادامه مطلب
زیاد شنیده‌ایم که هر کس از  پنجره ذهن خودش به دنیا نگاه می‌کند. داشتم فکر می‌کردم که خودم چطور دارم به دنیا نگاه می‌کنم. پنجره ذهنم چه شکلی است؟ دنیا را چطور نشانم می‌دهد. دنیا را چطور قضاوت می‌کنم؟ با چه عینکی جهان را می‌بینم؟ به نظرم سوالی است که ارزش فکر کردن دارد.
ادامه مطلب
از خونه پیاده راه افتادم تا برم دخترما از مهد بیارم تومسیر که داشتم میرفتم یه پرنده خیلی قشنگ توی چمن ها داشت راه میرفت یه بچه کوچولو دوید به سمتش تا بگیردش هرچی بچه بیشتر می دوید پرنده دورتر میشد .........
باخودم فکرکردم طفلکی بچه خوب دلش میخواست این پرنده را بگیره پس به سمتش اومد اما هرچه بیشتر می دوید پرنده دورتر میشد راه حل چی بود کجای کار این بچه اشتباه بود که به خواستش نمیرسید ؟
خیلی وقتها ماخواسته های زیادی داریم ودنبال خواسته هامون میدوی
روش مطرح کردن و رسیدن به خواسته های جنسی
 
 
 

روش مطرح کردن و رسیدن به خواسته های جنسیاکثر مردها در زمان ازدواج تصور رابطه جنسی مکرر و راضی کننده با همسر خود دارند و آن را یکی از نعمتهای خدادادی ازدواج تصور می کنند. در آن لحظه بیشتر خانمها هم با شوهرانشان هم عقیده هستند. اما با گذشت زمان این مردها متوجه می شوند که دیدگاه خانمهایشان با آنها یکی نیست. آنها می فهمند که رابطه جنسی مکرر نیاز به صحبت و مذاکره دارد که آنها هیچ مهارتی در آن ندارند. در
بسیاری از شما در مورد آزمون معروف لکه‌های جوهر رورشاخ (Rorschach inkblot test) شنیده اید که در آن از پاسخ دهندگان خواسته می‌شود تصاویر مبهم جوهر را بررسی کنند و سپس آنچه را که می‌بینند توصیف کنند.
این آزمون اغلب در فرهنگ عامه ظاهر می‌شود و غالباً به عنوان روشی برای افشای افکار، انگیزه‌ها یا خواسته‌های ناخودآگاه فرد به تصویر کشیده می‌شود.
رورشاخ در روانشناسی
#پوستر
استخاره شهادت ...
همرزم های شهید لطفی میگفتن :
مهدی آرزو داشت شهید بشه و جانباز شدن رو نمیخواست چون میگفت جانباز شدن  تحملش واقعا سخته ...
میگفت دوست دارم صورتم سالم برگرده تا خانوادم  با دیدنش آروم بشن ...
به این دو خواسته و استخاره شهادتش که نگاه می کنم ...
به این میرسم که وقتی عاشق خدا شدی ...
و خدا عاشقت شد ...
به خواسته هاتم توجه می کنه و نازتو می خره ...
مهدی وقتی برگشت ...
هم استخوان هاش خرد شده بود ...
هم جانباز نشده بود ...
هم صورت زیباش سالم بو
     احوال پرسی این چند روز خانواده از من و نگرانی شون از اینکه اصلا چطور میرم سر کار و چطور میام ثابت کرد که نگرانی ها و مشکلات فک و فامیل به طور کل [به قول شاخدار] پهنای باند دغدغه های پدر و مادر عزیز رو پر کرده و اصلا کسی این وسط حواسش به ما نیست و اصلا چه جای شکایت؟  زندگی و اعصاب و وقت و همه چیزمون فدای سرور و سالار ما، خاندان مامانم اینا.
گاهی کار اشتباهی می کنی و پشیمان می شوی. شاید راه جبرانی باشد برای جبران این اشتباه. اما گاهی این اشتباه را تکرار می کنید. بارها تکرار می کنی. در این صورت چطور ممکن است راهی برای جبران اشتباه وجود داشته باشد؟
دلم می خواهد به او بگویم من را ببخشید به خاطر تکرار اشتباهم. ناراحت نباشد به خاطر ناراحتی که من برای او پیش آوردم. می دانم اشتباه می کنم. می دانم آخر هر اشتباهم به بد سرانجامی می رسد نمی دانم چرا هی تکرارش می کنم. امیدوارم او انقدر بزرگوار و
زنگ 
درس 
فعالیت انجام شده (فعالیت خواسته شده )
فعالیت خواسته شده (تکلیف)

اول 
ادبیات 
تدریس کتاب تکمیلی 10 + خواندن شعر خوانی درس 10 
 _________________________

دوم 
اجتماعی 
 برگزاری جشن انقلاب 
___________________________
  

سوم 
زبان
تدریس درس 5 قسمت lestsning + تدریس درس 6 
 ____________________________

چهارم 
زیست 
تدریس درس 13 قسمت معده 
  ____________________________ 

 
فاصله ی شان ...نزدیک ..به اندازه دو‌قدم....که هیچ‌کدامشان دل پیمودنش‌...دل زیر پا گذاشتنش را‌ ندارند...
به هم‌نگاه میکنند ...دزدیده؟؟؟
نه ...!آنقدر به هم‌ خیره میشوند ...تا دلتنگی از چشم هر دو‌ مثل اشک کوچک اما داغی روی گونه هایشان بچکد ...
میدانی...هردو محتاجند به گرمای ..._آغوش که نه_...دست هایشان حتی...میدانی این روزها ...هردو‌پر از خستگی ...پر از دلهره اند و ...و شانه های او ...و سینه ستبر دیگری ..‌.میتواند جان به جسم و روح نیمه جان هم ببخشد ‌‌‌...
زبان ح
به گزارش خبر فوری به نقل از ایسنا، به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، جورج بوش پسر این اظهارات را در نشستی در ابوظبی، پایتخت امارات مطرح کرد که توسط موسسه میلکن که یک اندیشکده اقتصادی مستقر در کالیفرنیا است، برگزار شده بود.وی گفت: ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه یک انسان خودخواه است. او نمی‌تواند فکر کند که چطور دو نفر می‌توانند برنده شوند. او تنها فکر می‌کند که چطور خودش بنده شود و دیگری ببازد.

چطور با شکست عاطفی مدارا کنیم؟
  
هیچ‌چیزی به صورت اتفاقی در زندگی انسان روی نمی‌دهد و همه چیز نظمی الهی دارد‎
 
چطور با شکست عاطفی مدارا کنیم؟مهم‌ترین مسئله برای مقابله با از دست دادن عملکرد عادی روزمره است.
ادامه مطلب
یک بار گم شدن در ثانیه ها و هزار بار گم شدم در آینه .در آینه انعکاس تصویر من نبود . من به دنبال خودم به دور اینه پرسه می زنم و او تکرار می کند تصویر زنی در تاریکی . تصویر زنی در حجمی از سکوت . 
به خود شک می کنم . انگار لبانم دوخته است . چشم هایم چطور ؟ 
افکارم چطور ؟ باورهایم کجاست ؟ 
من درون سیاه چاله ای گیر کرده ام . طناب کجاست . ؟ 
دست هایت را دراز کنی بر می خیزم . جان می گیرم.  گره ای از لبانم باز می شود . 
 
 
تایپ این مطلب رو در حالی شروع میکنم که مطمئن نیستم چطور میخوام انجامش بدم، چطور قراره پیش بره و چطور میخواد تموم بشه!
هوم! خب، روش خیلی جالبی برای تولید محتوا نیست ولی بالاخره باید از یک گوشه ای شروع کرد دیگه!
ماجرا از این قراره که میخوام درباره ی موضوعی صحبت کنم که خیلی وقت هست که در پستهای مختلف، پاسخ به کامنتها و یا در بخش گفتگو، وعده ی پرداختن به اون رو داده بودم اما هربار به دلیل بزرگ بودن و گستردگی موضوع، به سمت نوشتنش نمی رفتم. تا الآن!
ا
علاوه بر درج مشخصات طرفین در دادخواست ، قسمت دیگر تعیین خواسته و بهای آن است که تعیین صحیح آن نقش بسیار مهمی در صدور حکم خواهد داشت. خواسته یا مالی است و یا غیر مالی ؛ بعنوان مثال در صورتی که از شخصی طلبی داریم ، بایستی میزان و مبلغ آن را در دادخواست قید نماییم، همچنین اگر مردی که همسرش منزل را ترک کرده است ، باید در قسمت خواسته الزام به تمکین وی را درج کند.
 
اگر نیاز به تنظیم دادخواست و شکوائیه دارید، بهترین وکلا و مشاوران حقوقی ما آماده خدمت
 
اگر شما هم از اون دسته از افرادید که موقع درس خوندن عذاب میکشید و طعم لذت بردن از درس خوندن رو هنوز نچشیدید این پست از وبسایت انگیزان برای شماست در این پست توضیح میدیم که چطور با کیف و لذت درس بخونید و مطالعه کنید و خستگی و در موندگی برای شما بی معنی باشه پس با ما تا انتهای پست همراه باشید و یادتون نره نظرتون رو هم با ما به اشتراک بزارید
لذت بردن از درس خوندن
تصوری از 40 50 روز حمام نرفتن دارید؟ از چندین ساعت خیس شدن و خیس ماندن زیرِ باران چطور؟ از 30 کیلومتر پیاده روی در ارتفاعات بالای دو هزار متر و در برف چند متری اون هم فقط طی 2 روز چطور؟ از کمین 12 و گاهی 18 و حتی گاهی 24 ساعت آن هم به تنهایی یا نهایتا دو نفره و با دو اسلحه ی کلاش فکستنی، در جایی که پر از گروهک و قاچاقچی مسلح است، تصوری دارید؟ آن وقت اصلا تصوری دارید اگر در این شرایط یک بار قاچاق عبور کند، مقصر اصلی و اولیه و ثانویه همان سربازی است که سر م
امشب زنگوله ها به صدا آمدند یا شاید هم ناقوسها یا مناره ها ،، صداها یکی شدند و من هم بودم...
امشب روباه های دور دور چهچه زدند و پرنده ها زوزه های رندانه کشیدند و من هم خواندم..
امشب صدای خواسته های زیادی را شنیدم،، 
هرکس چیزی میخواستو خواسته ی من هم بودو همه مان یک خواسته شدیم ... 
امشب رفتیم تا دورها،، دست در دست هستی.. هستی رفت، من در ادامه اش بودمو و قلبم در دستانم بود... 
امشب که دنیا یکی شدو همه چیز دست در دست هم دادو طنازانه رقصیدیمو پای کوبید
،نمی‌فهمن چون اگه می‌فهمیدن بعد چند وقت نشست و
برخاست حالی‌شون می‌شد من چقدر رو کلمات حساسم،من چقد حواسم جمعه تو پیامی
که بهم دادی فعلت چیه منو چی خطاب کردی چطور خواسته اتو گفتی ولی بروز
نمی‌دم مریم راست می‌گفت ناراحتیاتو بروز نده که بعدا پشیمون نشی من از هر
حرف و گله ای که نزدم بعدا احساس رضایت کردم، مریم، مریم رو کاش می شد برای
همیشه کنار خودم نگه دارم کنار بغلم کنار گوشام
بعد خیلی تخمی
ناراحت میشم، بعد کنار میام اما به اون هیچوقت
نقش پادری را بازی نکنیدفکر می‌کنید چرا آدم‌هایی که بیشترین فداکاری و دلسوزی را در حق دیگران می‌کنند و حتی در این راه از خواسته‌های خود می‌گذرند "نمی‌توانند" به اندازه افرادی که چنین روشی را در زندگی ندارند، محبوب‌تر باشند؟برای این‌که محبوب و زیبا باشید هرگز نقش پادری را به‌عهده نگیرید تا دیگران از رویتان رد شده و لگدمال‌تان کنند.سعی نکنید خودتان را به خاطر دیگران قربانی کنید.خواسته‌ها و نیازهایتان را با جرات بیان کنید تا دیگران هم
شبیه وضعیت یه آدم مرگ مغزی که همه ازت نا امید می شن. با این تفاوت که منتظرن برگه رضایت نامه رو، خودت، با دستای خودت امضا کنی...
بعدش هم میان پشت شیشه می ایستن تا ببینن چطور نفس نفس زنان، دم و دستگاه ها رو از خودت جدا می کنی... که چطور به خودت خاتمه می دی...
 
+اهل مناسبت ها نیستم اما آرزوی "شادیِ عمیق" دارم برای اونایی که اینجا رو می خونن و برای اونایی که اینجا رو نمی خونن.
سلام آقای مدیر من ۴ سال است که در مدرسهٔ شما حضور داشته‌ام و من چند تاکید بسیار مهمی دارم موضوع این است که می‌خواهیم مدرسهٔ بسیار شادی را داشته باشیم من از شما می‌خواهم که کتابخانهٔ مدرسه‌مان را بسیار بزرگ و پر از کتاب‌های علمی کنید. یکی دیگر از خواسته‌های من بردن اردوهای علمی زیاد مربوط به درس است و مهم‌ترین خواستهٔ من نیاوردن کیف یا کم آوردن کتاب و دفتر در کیف است. اگر شما به خواسته‌های من عمل کنید قطعا مدرسهٔ شادی را دارید.
باتشکر
یک چیزهایی را می‌خواهید، و یک چیزهایی را می‌خواهید که بخواهید! برای مثال من می‌خواهم که سرعت و قدرت مطالبه‌ام باشد، در واقع گمان پیش‌فرضم این است که در پی اینان‌ام. اما به واقع به سمت انعطاف و استقامت می‌روم، یک‌جورهایی خواسته‌های خاموشی‌اند که زیر تمایل کاذب به نیرو و چابکی گم شده‌اند. هنر را می‌خواهم؛ آن هم با جان و دل، حال آن‌که نواختن را می‌خواهم که بخواهم، زیرا اولویت و دلدادگی‌ام جای دیگری‌ست و موسیقی به‌سان قلقلکی شیرین، ک
خواستم یه مطلب قشنگ هم داخل این وبلاگ بذارم..
ویشاتویه سایت برآورده شدن آرزوهاست..آرزوت رودرج می کنی جه مادی وچه معنوی بقیه ازت حمایت می کنند.
اول بایدحامی باشی مثلااگر۱۰هزارکمک کنی ۱۰۰هزاراعتبارمی گیری ومی تونی یه آرزودراون حدکنی.خیلی هابه خواسته هاشون رسیدن پس شماهم می تونید.
اول ازآرزوی من حمایت کنیدوبعدمن ازآرزوی شماچون برای خواسته ی بعدیم بایداعتباربیشتری حامی باشم.
https://wishato.com/wish/wpRCIr
 
من استرس دارم. اعصابم خرده. همش دارم با خودم کلنجار میرم. چرا اینجوری شد؟ چرا اونجوری شد؟ باید این کارو کنم. باید به این نقطه برسم. چرا فلان چیزو ندارم و ... توی دلم دلشوره و توی سرم افکار مغشوش و آرزوهای نا تموم.خودم رو تجسم می کنم وقتی به خواسته هام رسیدم... آرامش. سعادت. احساس رضایت از خود.
بعضی از چیزایی که الان دنبالشونم رو یکی از دوستام داره. دوستم بیشتر  از من دغدغه، استرس و آرزوهای جور و واجور داره. توی دلم بهش فحش میدم که خره! الان تو کلی چی
چطور دوست داشتنمان را به شوهرمان نشان دهیم
پس از سال‌ها، یکی از دوستان قدیمی‌ام را دیدم. محل کار همسرش به شهر ما منتقل شده بود و خانواده کوچک‌شان تصمیم گرفته بودند در شهر جدید، شرایط متفاوتی را تجربه کنند. نکته جالب برای من رابطه بین این زوج پس از سال‌ها زندگی مشترک بود. خانم و آقا بسیار محترمانه و عاشقانه با همدیگر رفتار می‌کردند. مشخص بود رابطه دوطرفه محکمی برقرار است که بعد از 10 سال زندگی مشترک، این میزان خوشبختی به چشم می‌آید. مطمئنا
محبت ها و ارادت ها و تحویل گرفتنهایی که به خاطر امنیت شغلی و منافع شخصی هست حالم رو بهم میزنه...
چطور بعضی دخترها و پسرهایی که به خاطر زیبایی شون یا موقعیت اجتماعی شون یا موقعیت اقتصادیشون یا هر چیزی که باید توی این دنیا گذاشت و رفت بهشون محبت میکنن، اون محبت و توجه رو جدی میگیرن...
چطور بالا نمیارن؟!!!
حالم از بعضی از توجه ها بهم میخوره...
 
 
باج گیری عاطفی چیست؟برای واژه باج گیری، می‌­توانیم واژه‌هایی مثل استثمار، بهره کشی یا سوءاستفاده را نیز هم طراز قرار دهیم. اما باج گیری عاطفی، یعنی فردی با استفاده از موضع برتر عاطفی خود، فرد مورد نظرش را کنترل کند و منافعش را به دست بیاورد. افراد باج­گیر، از ترس، تعهد و احساس گناه طرف مقابل برای بهره کشی استفاده می­ کنند. فرد قربانی نیز به خاطر احساس گناه، از دست دادن توجه و یا هر فقدان دیگری مجبور است که به خواسته‌های طرف مقابلش تن بده
بدون شرح :
نگاهِ چند بُعدی : پدر و مادر حرکت میزنن تو بعد 9 ما به این دنیای نا خواسته از طرف خود وارد میشی ( بدون رو در باسی و اغراق که نیس همیشه همین بود حالا من وارد جزئیات نمیشیم چطور اینا )
نوزاده هستی و تلاش میکنی ایمَکلَمَک کنی ( به زبان ترکی ) یا همون خیز زدن تو کف خونه هی زور میزنی و نمیشه زور میزنی ولی موقعه ش میرسه و خودت رو تکون میدی که رو شکمت بیفتی و باز برگردی اون زمون اینا سخت بود منم درکتون میکنم همتون :)  این دوره رو گذروندید بعدش سعی
هنوز هم برام قابل هضم نیس ولی از  96.11.1 تا الان چیزی حدود یه سال و نیم باید میگذشت تا بفهمم چقد تغییر کردم و مطمئنم اگه تایم کمتری میگذشت محال بود بتونم قبول کنم این واقعیتو.
نمیخام و نمیتونم راجع به خوب یا بد این تغییرات یکی دوساله حرف بزنم ولی کاملا مشهوده برام که از اون محمدحسین دوسال قبل فقط یه سایه خیلی کمرنگی مونده. واقعا آدم چطور میتونه سخت معتقد باشه به پایبندی به اصول ثابتش و تو یه سال نصفشونو زیرپا بزاره؟
چطور؟؟
آیا سرنوشت انسان از پیش نوشته شده؟ یا اینکه انسان همیشه میتونه همه چیز رو تغییر بده؟
ژنتیک ما چقدر در موفقیت و شکست و سلامتی و بیماری ما دخیله؟!

یافته های جدید اپی ژنتیک نشون دادن که ما میتونیم حتی ژنهامون رو دستکاری کنیم!
چطور؟
این داستان اسرار آمیز رو اینجا بخونین...
سلام 
من  مجردم و بالای 25 سال، یک سوال برام پیش اومده؛
زوجین قبل از ازدواج، رفتار  و عملکرد جنسی همدیگه رو چطور ارزیابی کنند و چطوری بفهمند که نزدیکتر به واقعیت باشه برای همدیگه، رفتار و عملکرد جنسی توی مراحل آشنایی و قبل از عقد که مشخص نمیشه، در فرهنگ ما، دقیقا زمانی مشخص میشه که  ازدواج یا عقد کرده باشن و دیگه  کار از کار گذشته باشه!
خوب چکار کنیم که پیشگیری بشه و به خاطر این موضوع کار به طلاق نکشه؟، به نظر من با گفتگو  در مورد سلیقه و خوا
بعضی وقتاهم ذهنم خالی از هر نوع ایده ی خاصی واسه نوشتنه ولی دلم میخواد یه چیزی بنویسم.
اولین تیتری که به ذهنم رسید رو میچسبونم بالا و شروع میکنم به تایپ کردن. 
دیگه نمیدونم کلمات و جملات چطور سر هم میشن، فقط میدونم که خودشون راهشونو پیدا میکنن. 
هر روز زندگی ما آدما پر از اتفاقات متفاوته اما چیزی که حداکثر تاثیر رو روی زندگیمون میگذاره انتخابای کوچیک و بزرگ و خواسته و ناخواستمونه. 
دیدین توی این فیلما، وقتی میخوان به گذشته سفر کنن چقد حواسشو
خواسته مردها در روابط جنسی شاید بسیار واضح و آشکار باشد اما اینطور نیست. در یک دنیای ایده آل هم زن و هم مرد باید انتظارات جنسی که از یکدیگر دارند را به همسرانشان بگویند. اما اگر سوالاتی نیز پیش بیاید، نرمال است. خواسته های جنسی مردان چیزی است که در نهایت به رضایت جنسی آنها منجر می شود. خب در این مطلب سایت ویکی روان به بررسی علایق مردان در سکس و اینکه مردان از چه زنانی و با چه ویژگی لذت می برند از دید روانشناسی می پردازیم.
پیش از شروع بد نیس
یک  از مهم ترین لازمه تحقق رویاها و پیوستن به آرزوهایمان این است  که پول در جیبمان داشته باشیم و برای داشتن ثروت بی‌حدوحصر، باید بدانیم که چگونه می‌توانیم راه های مهربان بودن با پول را دریابیم و چطور درآمدمان را خرج کنیم و همچنین مهارت‌های لازم برای انجام شغل را داشته باشیم.
 
در این مقاله نکاتی را مطرح می‌کنیم که نشان می‌دهد چطور با پول مهربان باشیم.لازمه تعبیر رویاها و به حقیقت پیوستن آرزوها این است که پول در جیبمان داشته باشیم و برای
وقتی به راه مشخص یا عقیده ای ایمان می آوریم، تمام آدم ها، و حوادث بیرون از ما از قدرت ساقط می شوند. دیگر نظرات دیگران برایمان مهم نیست، دیگر مهم نیست ما را دیوانه یا احمق بنامند دیگر مهم نیست اعتماد به نفس یا احساسات مان را جریحه دار کنند ما به هیچ عنوان آسیب نمی بینیم.
قدرت ایمان را دست کم نگیر
1- هر کسی که در زندگی اش به موفقیتی رسیده است و راه مشخصی را ادامه می دهد، درونش به چیزی ایمان دارد که با نظرات دیگران خدشه دار نمی شود. ایمان داشتن به چی
 
- ببخشید ...
- بیا اینجا عزیزم.
- خب چطور بود؟
- خیلی خوب. اول رفتیم اسکله، بعد ...
- چطور بود؟
- خیلی خوب.
- رفتیم اسکله، بعد الد سیتی.
- تو از الد سیتی خوشت نمیاد؟ مگه نه؟
  با دوستات خوش گذشت؟
 خوش گذشت با دوستات؟
 پسر خوبی بودی؟
 پسر خوبی بودی.
 پسر خوب مامانی بودی.
 
 
 
دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود :۱- مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.۲- یک عنصر اصلی باران اسیدی است۳- وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است۴- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد
دنیا خلاف خواسته ی ما گذشته استدیروز پیش روست و فردا گذشته استتقویم من پر است از "امروز دیدنت"امروز یا نیامده و یا گذشته استدر جستجوی بخت به هر جا رسیده اماو چند لحظه قبل، از آن جا گذشته استدر بین راه، عشق همان عابری ست کهبا غم به من رسیده و تنها گذشته استای گل! همین که موقع بوئیدنت رسیددیدم که عمر من به تماشا گذشته استاین غیرت است یوسف من، هی نگو هوساز گیسوی سفید زلیخا گذشته استبا آن عصای معجزه بشکاف نیل رانشکافی آب از سر موسی گذشته استمثل قد
چطور یه شغل با درآمد مناسب یاد بگیرم ؟  این سوالیه که حداقل یک بار از خودتون پرسیدید.
من خودم یه حرکت زدم و جالب بود.
چند وقت پیش به سئو علاقه مند شدم و بعد کلی خرج الکی و ... متوجه شدم یه آموزش با قیمت مناسب هست .
لینک آموزش رو واستون گذاشتم . واقعا کلی چیز ازش یاد گرفتم به شما هم پیشنهاد میدم برید ببینید .
 
https://www.sourcebaran.com/پکیج-صفر-تا-صد-آموزش-سئو-و-بهینه-سازی-بص.html
زنگ 
درس 
فعالیت انجام شده (فعالیت خواسته شده )
فعالیت خواسته شده (تکلیف)

اول 
ادبیات
تدریس درس 11 + تدریس کتاب تکمیلی درس 10
درس 11  قسمت نوشتن در دفتر و خود ارزیابی در کتاب نوشته شود 

دوم 
اجتماعی 
تدریس درس 16 +17 توسط معلم  
هفته ی بعد 4 درس جغرافیا پرسش یا شاید امتحان گرفته می شود  

سوم 
زبان
 تدریس درس 6 
برای 3 حرف Ff , Vv , Ww  20 کلمه نوشنه شود  + صفحات 64 و 65 و 66 در کتاب کار خل شود 

چهارم 
زیست 
تدریس درس 13 قسمت گوارش نهایی
  هفته ی بعد پرسش گروهی  
باید ها و نبایدهای دستورات زندگی در برنامه ای به نام دین برای ما فرستاده شدهحجاب مقوله ای هست که باید های زیادی به همراه داره
اما متاسفانه سلیقه ای با این امرمهم برخورد شده
متوجه نمیشم وقتی خوردن مشروب و زنا و ... حرام هست، چطور میشه که کشف حجاب و بی حجابی آزادی بحساب بیاد! 
فرق حیا در مسعله حجاب و حیا در بقیه مساعل چی هست؟
چطور میشه که لواط و زنا و انواع فسق و فجور در نظر عام، زشت و کریه جلوه کنه؛ اما بی حجابی یک امر پیش پا افتاده باشه! 
واقعا مه
دیشب خودمو بردم زیر ذره بین نتیجه اش این شد:
من آدمی هستم که به تنبلی و راحت طلبی خو گرفته ام ؛ و خودمو به زحمت نمیندازم . قبل ترها تا این حد راحت طلب نبودم ؛ جدیدترها زیاد شده و جدیدترها خییلی زیادتر
به راحت ترین راه ممکن روزگار میگذرانم ؛ و این قدر این راحتی زیاد شده که به روحم هم رسیده و میشه گفت روحم هم شدیدا دنبال راحتیه
چطور؟
اینکه نمیخواد چیزی بر وفق مرادش باشه ؛ چیزی اذیتش کنه ؛ به خواسته هاش برسه ؛ و....
و میدیدم که هر چقدر به سمتی راحتی جس
(قصر ذهن من-1)
 
 
تایپ این مطلب رو در حالی شروع میکنم که مطمئن نیستم چطور میخوام انجامش بدم، چطور قراره پیش بره و چطور میخواد تموم بشه!
هوم! خب، روش خیلی جالبی برای تولید محتوا نیست ولی بالاخره باید از یک گوشه ای شروع کرد دیگه!
ماجرا از این قراره که میخوام درباره ی موضوعی صحبت کنم که خیلی وقت هست که در پستهای مختلف، پاسخ به کامنتها و یا در بخش گفتگو، وعده ی پرداختن به اون رو داده بودم اما هربار به دلیل بزرگ بودن و گستردگی موضوع، به سمت نوشتنش نمی
اغلب ما "سواد رابطه" نداریم...
بلد نیستیم بفهمیم دنیای آدمها با هم فرق دارد
توقع داریم کسی که با ماست، خود ما باشد 
حتی حاضر نیستیم به نیازها , خواسته ها و علایق او توجه کنیم
غرور خودمان را بسیار دوست داریم!
اما توقع داریم او غرور و نیاز و توقع نداشته باشد !
و درکش سخت است برای ما
که او دنیایی دارد که خودش ساخته و آن را صرفا با ما به اشتراک گذاشته...
نه اینکه بخواهد بر اساس خواسته ی ما دنیای تازه ای بسازد...
ما بلد نیستیم کنار هم باشیم...
نمیدانم چطور اینکار را میکنید. چطور احساستان را می شناسید؟ چطور می فهمید چه کاری درست است و چه کاری نه؟ چطور بزرگ شده اید؟ چرا من نمی شوم؟
من همیشه ادم دیوانه ای بودم. البته اول ادم نبودم، بعد از ادم شدنم هم دیوانه بودم. همیشه عجیب به دنبال عشق بودم. دلم فقط یک عشق میخواست. حاضر بودم.. هستم... همه کار کنم که یک عشق داشته باشم که مال خودم باشد و مال خودش باشم. فقط همین. اما همیشه شکست میخوردم.
فکر میکردم عشقم را پیدا کرده ام. یک سالی می گذرد. بعد از تم



آقایان چطور همسر انتخاب می کنند




 
 
محققان اعتقاد دارند که مردها به خاطر
دلایل بیولوژیکی طالب زیبایی هستند. درست است که هنوز کمی در ابراز
احساساتشان سرسخت هستند اما به دنبال کسی هستند که بتوانند آزادانه با او
مسائل احساسی و روحی-روانی خود را در میان بگذارند.
 
 
ادامه مطلب
احساس میکنم ما آدمها همیشه به نوشتن کارهای روزانه و ماهانه و سالانه مان نیازمندیم ... به این نیازمندیم که بیاییم کارهای روز بعدمان را حداقل روی یک کاغذ باطله بنویسیم تا بدانیم فردا را قرار است چطور بگذرانیم .
 
 
 بدون برنامه روز را شروع کردن ، مانند آن است که به یک شهر سفر کنیم و ندانیم قرار است کجا ها را ببینیم و در چه مکانی اقامت داشته باشیم ! و بیخیال عالم و آدم ، دست هایمان را پشتمان قفل کنیم ، بیخیال تر راه برویم و بگوییم :
 حالا می رویم ببی
بسم الله الرحمن الرحیم 
 
روزهای هفته رو‌گم کردم،خیلی هم نیازی بهشون نیست، من با تاریخ ها کار میکنم، شیفتها بر اساس تاریخه،روزهای تعطیلم روزهایی که سر کار نمیرم،هرچند برای بقیه مردم وسط یه هفته ی غیرتعطیل و اداری باشه..
علی ایحال،روزهای هفته رو گم کردم..
از اینور هم بعضی چیزها رو هم فراموش کردم،کانه انگار از اول توی وجودم نداشتمشون، نمیدونم چرا اینطور شده،الان چند روزیه درک بعضی چیزا برام سخت شده،میگم چطور میشه آخه؟چطور ممکنه آخه؟!چطور ه

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ارنا طب